عباس عبدی
- به کوشش عاطفه صابونی
عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی و روزنامهنگار، در یک تیر 1335 در محلهی دولاب تهران به دنیا آمد. پدرش درجهدار بود و ساکن یکی از روستاهای قم که بعدها همراه خانوادهاش به تهران نقل مکان کرد و روزگار گذراند. عباس در کنار سه خواهر و دو برادرش در محلهی نازیآباد پرورش یافت. دورههای ابتدایی و دبیرستان را در مدرسهی الهی نازیآباد گذراند. در آزمون ورودی دانشگاه سال 1353، در رشتهی مهندسی نساجی دانشگاه پلیتکنیک تهران قبول شد. چند ترم در این رشته تحصیل کرد اما در ادامهی مسیر، به رشتهی مهندسی پلیمر تغییر رشته داد. تغییر رشته، فعالیتهای مذهبی- سیاسی از همان بدو ورود به دانشگاه، وقوع انقلاب اسلامی و به دنبال آن انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها، سبب شد تا تحصیل او در مقطع لیسانس، حدود ده سال به درازا بکشد و سرانجام در سال 1362، عبدی با مدرک لیسانس مهندسی پلیمر از دانشگاه پلیتکنیک ( بعد از انقلاب، به دانشگاه امیرکبیر تغییر نام داد) فارغالتحصیل شد. شرکت در تصرف سفارت آمریکا در سیزده آبان 1358 به همراه چهارصد دانشجوی انقلابی دیگر، از جمله فعالیتهای سیاسی عباس عبدی در آن سالها بود. عباس عبدی در سال 1357 ازدواج کرد، اما در اولین روز سال 1376 همسرش بر اثر تصادف در جاده شیراز فوت کرد. بعد از انقلاب مدتی در بخش اطلاعات خارجی دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری مشغول به کار شد و نخستین پژوهشها و مطالعات سیاسی و اجتماعیاش را در این مقطع آغاز کرد. توجه به روابط بینالمللی کشورها، به ویژه روابط کشورهای خاورمیانه از موضوعاتِ پژوهشهای او بود؛ دو تحقیق با مضامین «روابط سوریه و عراق» و «استراتژی پیشنهادی برای ایران در افغانستان» از جمله اولین کارهای تحقیقاتی او در این زمینه است.
چندی بعد، فعالیتها و مطالعات اجتماعیِ او با پذیرش سِمتِ مسئول دفتر پژوهشهای اجتماعی در معاونت سیاسی دادستان کل کشور، پررنگتر شد. در این سالها تمرکز عبدی به وضعیت اجتماعی و حقوقیِ داخلیِ ایران جلب شد. او با تدوین و نگارش مقالاتی دربارهی جامعهشناسی حقوق در ایران، مسائل اجتماعی قتل در ایران و تأثیر زندان بر زندانی به عنوان یکی از روزنامهنگاران فعال و دغدغهمند در حوزهی جامعهشناسیِ ایران مطرح شد. در سال 1368 با تغییر ریاست قوه قضاییه و تغییر دادستان کل، عباس عبدی از بخش پژوهشهای اجتماعی معاونت سیاسی دادستان کل خارج شد. با اینحال او همچنان به روزنامهنگاری مشغول بود تا اینکه با تاسیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در زمان دولت هاشمی رفسنجانی، مدتی بهعنوان معاونت فرهنگی و سپس به عنوان کارشناس و محقق به خدمت پرداخت.
در طی سالهای دههی هفتاد عضو شورای سردبیری روزنامههای سلام و صبح امروز بود. در روزنامهی سلام بود که برای اولینبار صفحهی حقوق با محوریتِ موضوعات حقوق و حاکمیت قانون و تاکید بر حقوق ملت شکل گرفت. او همچنین در نشریاتی چون بهار، نوروز، راه نو و ... مینوشت. عضویت در جبهه مشارکت ایران اسلامی و نیز انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران از دیگر کارهای او در این دهه است. در این دهه بود که همسر اول خود را از دست داد و سه سال بعد با همسر دومش ازدواج کرد. در سال 1375 عباس عبدی به همراه بهروز گرانپایه، علیرضا علویتبار و حسینعلی قاضیان، به تاسیس یک مرکز آمارگیریِ خصوصی با نام «موسسه پژوهشی آینده» اقدام کرد. اما حدود شش سال بعد این موسسه تعطیل شد و دوره توقف کاریِ چندسالهی عبدی شروع شد.
او در دههی هشتاد به عضویت افتخاری در انجمن جامعهشناسی ایران درآمد. به تدریج، بار دیگر توجه عبدی به روزنامهنگاری و نگارش مقالات ژورنالی و انتقادی در نشریات مختلفی چون روزنامه شرق، اعتماد و ... متمرکز شد و به انتشار مقالات و پژوهشهای جامعهشناختی، حقوقی و فرهنگی دربارهی ایران، در قالب کتاب، دست زد.
کتاب «سرمه کشیدن یا کور کردن» مجموعه یادداشتهایی است که عباس عبدی در طی سالهای 1385 تا 1391 در مورد حقوق، جرم و مجازات و با تمرکز بر دیدگاه جامعهشناختی، به روی کاغذ آورده است. این مقالات و یادداشتها در هشت فصل و به ترتیب تاریخ نگارش تدوین شدهاند.
از دیگر کتبِ عبدی درباره جامعه میتوان از کتاب «مقدمهای بر پژوهش در جامعهشناسی خانواده در ایران» اسم برد. مبنای این کتاب برمیگردد به کار تحقیقی عبدی در سال 1383 که حول محور نهاد خانواده و تحولات شکلی آن، انجام شد. او در این کتاب پس از بررسی تحولات خانواده و دیدگاههای مربوط به جامعهشناسی خانواده، به مطالعهی اجمالی وضعیت خانواده در جوامع امروزی و پیشرفته میپردازد. در نهایت با استفاده از یافتههای آماری و پژوهشی به مطالعهی تحولات نهاد خانواده در ایران و وجوه مختلف آن همت گماشته است.
کتاب «جنبش دانشجویی پلیتکنیک تهران» از آخرین آثار انتشار یافتهی او است، که در واقع ادای دِین عبدی به حدود ده سال تحصیل در این دانشگاه است. عباس عبدی در این کتاب، به بررسی بخش مهمی از جنبش سیاسی منتهی به انقلاب در قالب جنبشهای دانشجویی، دست زده است. مطالعهی تحولات و نقش جنبش دانشجویی پلیتکنیک از آغاز تاسیس در سال 1338 تا پیروزی انقلاب در سال 1357 خط اصلی کتاب مذکور است و در طی این مسیر، تاریخی جزئینگر و مهم از دانشگاه و دانشجویان در جریان انقلاب در آن سالها ارائه شده است. عبدی با دورهبندی تاریخ این دانشگاه، تصویری از فرایند تحولی دانشگاه پلیتکنیک ساخته است؛ تصویری که از دورهای آغاز میشود که فضای غالب دانشگاه برپایهی علمآموزی و تحصیل است و به تدریج با گذشتن از اعتصابهای دانشجویی، گرامیداشت 16 آذر با وجود فشارهای حکومت، فعالیتهای مخفی سیاسی، رواج گرویدن به گروه فداییان خلق در میان دانشجویان، گسترش تخریب و آسیبهای فیزیکی به فضای شهر، تشکیل پایگاه مقاومت و مبارزه در مسجد دانشگاه و ... به دورهی چهارم یعنی مبارزات علنی و انقلابی میرسد و سرانجام به انقلاب اسلامی منتهی میشود.
عبدی در تازهترین کتابش به نقد و بررسی آثار فرامرز رفیعپور، استاد دانشگاه، پرداخته است. او در این کتاب با نگاهی انتقادی و مستدل از شیوهی پژوهشی رفیعپور، چه از منظر شکل و فرمِ آثارش و چه محتوا و دادههای مورداستفادهاش انتقاد کرده است.
- آثار
عیار جامعهشناس در بوتهی نقد ( چهار نقد به فرامرز رفیعپور)- بهمن برنا- 1396
تحول نام گذاری کودکان تهرانی- حنانه - 1396
جنبش دانشجویان پلیتکنیک تهران- نی- 1393
مقدمه ای بر پژوهش در جامعه شناسی خانواده در ایران- نی- 1393
سرمه کشیدن یا کور کردن (یادداشت هایی درباره جامعه شناسی حقوق)- تیسا- 1393
چهار پژوهش در جامعه شناسی فرهنگ- ثالث- 1389
صدایی که شنیده نشد. نشر نی 1395(همکاری در جمع آوری داده ها و انتشار)