فرزانه طاهری
فرزانه طاهری، مترجم و ویراستار، در شانزدهمین روز از آبان سال 1337 در تهران به دنیا آمد. پدرش افسر شهربانی بود. هر چقدر که خانوادهی پدریاش به تحصیلات اهمیت میدادند، در عوض خانوادهی مادری اهل کتاب و ادبیات بودند. فرزانه طاهری چهار ساله بود که مادرش را از دست داد، با این حال علاقهی او به کتاب به تدریج شکل گرفت. در سفرهایی که برای دیدار خالهها و داییها، به شمال داشت کتابهای مختلفی میخواند؛ کتابهای بالزاک یا «قصههای خوب برای بچههای خوب». دوران کودکی فرزانه ظاهری تحت تعلیمِ پدری نظامی، شخصیتی مستقل از او ساخت.
از آنجا که فرزانه طاهریِ جوان به ادبیات علاقه داشت، رشتهی علوم انسانی را در دبیرستان انتخاب کرد. همچنانکه کتابهای موردِ مطالعهاش را نیز با دقت بیشتر و علاقهی شخصی برای خودش میخرید و با جدیت مطالعه میکرد. طاهری در سال 1355 در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسیِ دانشگاه تهران پذیرفته شد. با پشتکار و علاقهای که داشت به زودی شاگرد اول کلاس شد و مورد توجه استادانی چون اردوان داوران قرار گرفت. داوران چشمانداز عمیقتر و وسیعتری از ادبیات انگلیسی را به طاهری نشان داد. در واقع فرزانه طاهری تحت تاثیر نگاهِ استادش، به ادبیات انگلیسی بیشتر از زبان انگلیسی گرایش پیدا کرد. از طرفی دیگر حضور اساتیدِ آمریکایی و گذراندن دو واحد درسیِ «ترجمه» علاقهی او را به سمت و سوی مترجمی کشاند. تمام اینها سبب شد تا مقولهی ادبیاتِ غرب، به ویژه ادبیات انگلیسی، و جهانِ ترجمه برای او جدیتر از هر موضوع دیگری شود. از آن سو، در همین سالها، دیدار مهم و سرنوشتسازِ دیگری، نگاه او به زبان و ادبیات فارسی را تحت تاثیر قرار داد.
مهرماه سال 1356 بود که فرزانه طاهری به همراه یکی از دوستانش برای شرکت در شبهای شعر کانون نویسندگان ایران یا به قولی دیگر «شبهای شعر گوته» به باغ انجمن فرهنگی ایران و آلمان رفت. در یکی از این شبها هوشنگ گلشیری، داستاننویس جریانساز، دربارهی کارنامهی نثر معاصر سخنرانی کرد. هوش و دانش و نگاهِ جدیِ گلشیری به ادبیات ایران، فرزانهی نوزده ساله را مجذوب کرد. فرزانه طاهری پیش از آن برخی کتابهای گلشیری مثل «شازده احتجاب» را خوانده بود، اما تاثیرِ سخنان و شخصیتِ ادبی گلشیری باعث شد تا طاهری سایر کتابهای این نویسنده را تهیه و مطالعه کند.
بعد از آن، فرزانه طاهری چند بار دیگر در جلسات متعددی که در دانشکده یا دورهمیهای اهل ادب برگزار میشد، گلشیری را دید. اما مهمترینِ این دیدارها، ملاقاتی بود که در یک مهمانی و به دعوتِ یکی از استادان، اتفاق افتاد. در این مهمانی بود که گلشیریِ چهل ساله و طاهریِ نوزده ساله، فارغ از غیر، برای چهار ساعت با یکدیگر از هر دری صحبت کردند. دیداری که به دیدارها و همکاریهای بعدی کشیده شد و دو سال بعد در هفدهم آبانماه 58 به ازدواج آنها انجامید.
زندگی فرزانه و هوشنگ مثل هر زندگیِ مشترکِ دیگری فراز و فرود و روزمرگیهای خودش را داشت؛ اما وجه تمایز آن، اشتراک در علاقه به ادبیات و فرهنگ بود. بحث دربارهی ادبیات ایران و جهان، همخوانی متون کهن فارسی، برگزاری جلسات داستانخوانی و شبنشینیهای دوستان اهل قلم و ادب در خانه بخش مهمی از زندگی این زوج بود. در کنار همهی اینها فرزانه طاهری تلاش میکرد تا به عنوان شخصیتی مستقل و به دور از برچسبهایی که دیگران تحت عنوانِ "همسرِ هوشنگ گلشیری" به او میزدند، شناخته شود و اعتبار بگیرد. تلاشی که در طول بیست و یک سال زندگیِ مشترک و حتی پس از آن ادامه داشته و بارها تحسین شده است.
بخشی از این استقلال ناشی از تحمیلِ بخشِ عظیمی از مخارج خانه بر دوشِ طاهری بود. با وقوع انقلاب فرهنگی و اخراج گلشیری از دانشگاه و نیز برکناریاش از تدریس در مدارسِ اصفهان، فرزانه طاهری دست به کار شد. و این زمانی بود که غزل و باربد، فرزندانشان، هنوز خردسال بودند. طاهری که از زمان دانشجویی به کارِ ترجمه مشغول بود، از سال 63 وارد مرکز نشر دانشگاهی شد. او در آنجا کارِ ویراستاری انجام میداد و فرصت کمتری برای ترجمه داشت. با این حال، شبها به علاقهی خودش، یعنی ترجمه میپرداخت. تا آنکه در سال 1370 از مرکز نشر دانشگاهی بیرون آمد و با همکاریِ نشر نیلوفر، به طور جدی، تمام وقت خود را به ترجمه در حوزهی ادبیات و داستان اختصاص داد. فرزانه طاهری در طی این سالها هم تسلط کافی بر زبان انگلیسی داشت و هم اینکه به شناخت گستردهتری از زبان کهن و معاصر فارسی و ظرفیتهای آن رسیده بود. دو ویژگیِ مهمی که او برای یک مترجم مسلط و ماهر ضروری میداند.
طاهری در اواخر دههی شصت به ترجمهی «مسخ» کافکا دست زد. پیش از آن صادق هدایت «مسخ» را ترجمه کرده بود. اما به زعم فرزانه طاهری، ترجمهی هدایت ناقص و گاهی دچار لغزش بوده؛ پس دست به کار ترجمهای تازه همراه با تحلیلی از ناباکوف، میشود. البته حدود سی سال بعد، دوباره مجموعهی جدید از نقدهایی که بین سالهای 1970 تا 1995 دربارهی «مسخ» نوشته شده است را ترجمه و در قالب کتاب جدیدی ارائه میکند.
بخش قابل توجهی از کارنامهی این مترجم در حوزهی ترجمه، به نظریه و نقد ادبی اختصاص دارد. «درسگفتارهای ادبیات روس» نخستین ترجمهی او در این حوزه است که در سال 1371 توسط نشر نیلوفر منتشر شد. طاهری پیش از دههی هفتاد بیشتر داستان و رمان ترجمه میکرد، اما توقیف چندسالهی رمانها در وزارت ارشاد سبب شد تا طاهری به ترجمهی کتابهای تئوری و نظری سوق پیدا کند، به این امید که زودتر مجوز انتشار دریافت خواهند کرد؛ و چنین هم شد. طاهری در سالهای بعد کتابهایی چون «مبانی نقد ادبی» ویلفرد گرین، «عناصر داستان» و «درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات» رابرت اسکولز، «نظریه ادبی» جاناتان کالر را ترجمه کرد و در مجموعهای که نشر مرکز تحت عنوان «مکتبها و سبکها و اصطلاحات ادبی و هنری» منتشر کرد به عنوان مترجم همکاری داشت.
با این حال، فرزانه طاهری از ترجمهی آثارِ داستانی دست نکشید. طاهری با ترجمهی «کلیسای جامع» به زبان فارسی، مخاطب فارسیزبان را با ریموند کارور آشنا کرد؛ چند سال بعد رواج موجِ "کارورنویسی" در میان داستاننویسان ایرانی نشان از اقبال آثار این نویسنده داشت. «خانم دلوی» نوشتهی ویرجینیا وولف یکی دیگر از ترجمههای معروفِ طاهری است که در سال 1388 توسط نشر نیلوفر به چاپ رسید. یکی از آخرین کارهای فرزانه طاهری در حوزهی ترجمه، «پیرمرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد» است که یکی از پرفروشترین کتابهای سالهای اخیر بوده است.
- آثار
نوشتههای اداری (راهنمای درستنویسی)- قصیده
عطش امریکایی- ریچارد رایت
زنان جنون و پزشکی- دنیز راسل- ققنوس
طراحی شهرها- ادموند بیکن- شهیدی
مسخ و دربارهی مسخ- فرانتس کافکا، ولادیمیر ناباکوف- نیلوفر
مسخ (نسخه انتقادی نورتن پیشینه و زمینه نقد)- فرانتس کافکا- نیلوفر
مردی دیگر (مصاحبه با گراهام گرین)- ماری فرانسواز الن- نیلوفر
درسگفتارهای ادبیات روس- ولادیمیر ناباکوف- نیلوفر
درسگفتارهای ادبیات اروپا- ولادیمیر ناباکوف- نیلوفر
مبانی نقد ادبی- ویلفرد گرین و دیگران- نیلوفر
داستان کوتاه- یان رید- نشر مرکز
کلیسای جامع- ریموند کارور- نیلوفر
عناصر داستان- رابرت اسکولز- نشر مرکز
استعاره- ترنس هاوکس- نشر مرکز
بادبادک- سامرست موام- فرزان روز
معمای آقای ریپلی- پاتریشیا های اسمیت- طرح نو
سرود کریسمس- چارلز دیکنز- مرکز
در دل گردباد- یوگینا گینزبورگ- نیلوفر
راستی آخرین بار پدرت را کی دیدی؟- بلیک ماریسن- سخن
کمینگاه خطر- آگاتا کریستی- طرح نو
مردی برای تمام فصول- رابرت بولت- قطره
نظریه ادبی- جاناتان کالر- نشر مرکز
مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران- محمدعلی همایون کاتوزیان- مرکز
درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات- رابرت اسکولز- آگاه
سن ژون پرس- اریکا استروفسکی- ماهی
کلود سیمون- جورج جی لنارد- ماهی
خانم دلوی- ویرجینیا وولف- نیلوفر
هنر چین- مری تریگیر- فرهنگستان هنر
هنر و جهانی شدن- نیرو رتنام- بنگاه
درباره عکاسی- سوزان سونتاگ- کتاب آبان
ژانر (نوع ادبی)- هدر دوبرو- مرکز
پیکارسک (داستان قلاشان)- هری سیبر- مرکز
اکسپرسیونیسم- آر.اس.فرانس- مرکز
پیرمرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد- یوناس یوناسن- نیلوفر
فرهنگ توصیفی روانشناسی- فرانک برونو- نیلوفر
سیلویا بیچ و نسل سرگشته- نوئل رایلی فیچ- نیلوفر
پطرزبورگ- آندری بیهلی- مرکز
- به کوشش: عاطفه صابونی