بعد از فوت دکتر افشین یداللهی، پسرفت و تکرار شعر روزبه بمانی و یغما گلرویی، امثال حسین صفا، حسین غیاثی و مونا برزویی آیندهی ترانه سرایی ایران هستند؛ آنها که به مسائل اجتماعی حساسند، با ادبیات کلاسیک ایران آشنایند و از اصول ادبی خود کوتاه نمیآیند.
به قلم: علیرضا سبزئی
حسین صفا شاعر و ترانهسرای کشورمان در آخرین روز سال 1359 در تهران به دنیا آمد. او که اصالتی آذری دارد، سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرده و هم چنان به سرودن ادامه میدهد و راههای جدیدی در غزل و ترانهی امروز باز کرده است. حسین صفا موازی با سرودن غزل و ترانه، در سرودن شعر آزاد هم دستی دارد.
اولین دفتر شعر صفا با عنوان «کنار پلّهی تاریک و چند غزل برای زنم» شامل بیست و چهار غزل و یک مثنوی از سروده های سال 1379 تا 1387 شاعر، در سال 1388 و توسط نشر «دارینوش» چاپ گردید. «وصیت و صبحانه» دومین مجموعه غزل «حسین صفا» و «من کم تحملّم» نخستین مجموعه ترانه و شعر محاورهای او در سال 1392 و توسط انتشارات «شانی» به چاپ رسید. چاپ سوم این دو مجموعه را در سال 1393 انتشارات «نیماژ» انجام داد. «صدای راه پلّه میآید» هم که عنوان نخستین مجموعهٔ شعر سپید «حسین صفا» است در سال 1393 به همت نشر «نیماژ» به چاپ رسید.در سال 1399 انتشارات نیماژ دو مجموعه جدید از صفا به نام های «این دست بی صدا» و «آه به خط بریل» بوسیله نشر نیماژ چاپ شد.
حسین صفا در سال 1397 گزیده ای از اشعار آتائول بهرام اوغلو شاعر ترکیه ای ترجمه کرده است.
همکاری های حسین صفا با چاوشی
نمی توان از حسین صفا گفت و از محسن چاوشی خواننده و آهنگساز متفاوت و درجه یک همکار او نگفت. حسین صفا و محسن چاوشی در سال 1381 در دوران خدمت سربازی با هم آشنا شدند. دردورانی که محسن چاوشی ساز مینواخت و آهنگ میساخت و حسین صفا شعر و ترانه میگفت و امیر ارجینی هم به واسطه دوستی با حسین صفا به این جمع اضافه شد .
ترانههای اولیه حسین صفا که همراه با صدا و ملودیهای محسن چاوشی بود از همان آغاز نشان از تولد یک ترانهسرای بزرگ میداد. دغدغههای اجتماعی صفا و چاوشی، اشراف صفا به مبانی و مبادی شعر و ذوق سرشار او همراه با صدای سوخته و ملودیهای بکر محسن چاوشی باعث به وجود آمدن برخی از بهترین ترانههای دهه 80 و 90 خورشیدی شد. انتشار غیرمجاز فیلم سینمایی سنتوری ساخته درخشان داریوش مهرجویی باعث شناخته شدن هر چه بیشتر محسن چاوشی، حسین صفا و امیر ارجینی به مخاطبان حرفهایتر موسیقی و ترانه فارسی شد.
در طول این سالها حسین صفا قدم بهقدم همراه با دغدغههای اجتماعی محسن چاوشی رشد کرد، حتی اشعار عاشقانه او هم متفاوت از دیگر شاعران و ترانهسرایان همروزگارش شد. روانی شعر او بخصوص در اوایل تا میانه کارش باعث شد مخاطبان او کاملا با شعرش ارتباط برقرار کنند. او که خود با گذر زمان از نظر شعر و اندیشه پیشرفت میکرد، سطح سلیقه مخاطبان خود را هم ارتقا داد.
او در تمام این سالها مشاور ادبی محسن چاوشی بود و باعث خواندن اشعاری از مولانا، وحشی بافقی، شهریار و دیگرانی از بزرگان شعر وادب فارسی بهوسیله چاوشی شد و طیف گستردهای از مخاطبان نوجوان و جوان این خواننده هم با اشعار کلاسیک شاعران بزرگ سرزمینمان آشنا شدند.
درسالهای اخیر حسین صفا غزلسرایی را جدیتر گرفته و به نظر میرسد ترجیح میدهد به عنوان یک غزلسرا شناخته شود تا ترانهسرا. در چند سال اخیر شعر صفا مرحله به مرحله پیچیده تر و غامضتر شده است. او که روزگاری به شیوه حسین منزوی شعر میگفت، به غزل پست مدرن روی آورد و ترانه هایش هم پوست انداخت.
برای دریافت این سیر پیشرفت شعر و ترانه صفا کافی است به ترانهی «کفتر چاهی» که از اولین تجربیات ترانهسرایی اوست، بنگرید. زبان شعر صفا در این ترانه بسیار ساده و روان و به شیوه سخنگویی عادی نزدیک است:
کفتر چاهی من/ تنگ بیماهی من
دل افسرده من/ پشت پا خورده من
شب بیمهتابم/ روز بیآفتابم
ای در بسته شده/ از همه خسته شده
دل افسرده من/ پشت پا خورده من
یا حتی در شعر پیچیدهی قطار با ابیاتی نزدیک به زبان عادی ومحاوره مانند ابیات زیر روبرو میشویم:
یه شب که سردم بود به مادرم گفتم / هوا که سرد میشه یاد تو میافتم
تو برف بارونی قطار قلب منه/ قلب شکستهی من تو برف مدفونه
ابیاتی که صورت غیرمنظوم با صورت منظوم آن، تفاوت چندانی ندارد و این هنر سهل و ممتنعگویی صفا هم نشان از تامل او در ادبیات فارسی دارد که نمایندگان بیتکراری همچون شیخ اجل سعدی و ایرج میرزا، در سهل و ممتنعگویی دارد.
ابیاتی مانند: ما گدایان خیل سلطانیم/ شهربند هوای جانانیم که در دیوان اشعار سعدی نمونههای بسیار هم دارد بدون کمترین تغییر و جابجایی در ارکان جمله آورده شده است.
در سالهای اخیر تجربههای فرمی و محتوایی صفا با نتایج مختلفی همراه بوده است؛ گاه همچون غزلیات آلبوم «ابراهیم»، شعر به مرز مغلقگویی و حتی بیمعنایی رسیده و شعر او به بعضی از شعرهای ناسالم شعرای سبک هندی که حل کردن معمایی پیچیده را میماند، شبیه شده و گاهی مانند ترانه جورچین حاصل کار شنیدنی از کار درآمده است:
تویه تاریکی شب آه در جریان بود/ زل زدم به آسمون عینکم دودی شد
با صدای زنگ در یهو بارون بارید/ دستای خونه پُر از گُل داوودی شد
غزلها و ترانههای حسین صفا درطی سالهای اخیر به شدت پیچیده شده است، به نحوی که گاهی اوقات تصور بر این میرود که مخاطب باید مرعوب شعر صفا شود. این پیچیدگی به نظر، تحتتاثیر اشعار سید مهدی موسوی و حامد ابراهیمپور بوده است. محسن چاوشی هم این غزلهای پیچیده را خواند. تمام آلبوم «ابراهیم» محسن چاوشی چند غزل از غزلهای کتاب «منجنیق» صفاست. سلیقه شعری چاوشی هم تحتتاثیر صفا دچار تغییر شده است. خواندن اشعار انتقادی و اجتماعی مانند «خوزستان» و خواندن غزلهای فرم صفا، حاصل این تغییر است
بعد از فوت دکتر افشین یداللهی، پسرفت و تکرار شعر روزبه بمانی و یغما گلرویی، امثال حسین صفا، حسین غیاثی و مونا برزویی آیندهی ترانه سرایی ایران هستند؛ آنها که به مسائل اجتماعی حساسند، با ادبیات کلاسیک ایران آشنایند و از اصول ادبی خود کوتاه نمیآیند.