نامش با ادبیات فارسی و پژوهشهای ادبی گره خورده است؛ نوشتهها، ترجمهها و تصحیحهای ادبیاش زبانزد است و آنچنان دوستش دارند که حتی پس از بازنشستگی نیز تدریس را رها نکرده و به اصرار همکاران و دانشجویانش هنوز هم در کلاسهای درس حاضر شده و دانشجویان مشتاقش را نسبت به شناخت جهان لایتناهی ادبیات عاشقتر میسازد.
نامش با ادبیات فارسی و پژوهشهای ادبی گره خورده است؛ نوشتهها، ترجمهها و تصحیحهای ادبیاش زبانزد است و آنچنان دوستش دارند که حتی پس از بازنشستگی نیز تدریس را رها نکرده و به اصرار همکاران و دانشجویانش هنوز هم در کلاسهای درس حاضر شده و دانشجویان مشتاقش را نسبت به شناخت جهان لایتناهی ادبیات عاشقتر میسازد.
نامش "سعید حمیدیان" است؛ «حافظ»پژوه و استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی.
در چهار اردیبهشت سال 1324 در تهران دیده به جهان گشود. دوران دبستان و دبیرستان را در شهر زادگاه خود، تهران گذراند و در سال 1343 بهمنظور تحصیل در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، وارد دانشگاه تهران شد. حمیدیان آنچنان در دانشگاه درخشید که سرانجام توانست در سال 1350 بهعنوان دانشجوی اول امتحانات ورودی در دوره کارشناسی ارشد پذیرفته شود و مدرک کارشناسی ارشد خود را نیز از دانشگاه تهران کسب کند. بلافاصله پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد، حمیدیان با کسب رتبۀ اول در کنکور ورودی دوره دکتری، وارد این دوره شد و دکتری خود را نیز از دانشگاه تهران با رسالهای تحت عنوان تصحیح، تحشیه و تعلیق فرهنگ جعفری تألیف محمد مقیم تویسرکانی، کسب کرد.
پس از اتمام تحصیلات، "سعید حمیدیان" کاری را بهعنوان پیشهاش برمیگزیند که با تمام وجود دوستش داشته و زندگی خود را وقفش نمود؛ او تدریس را انتخاب کرد و سبب شد تا بسیاری به زبان و ادبیات فارسی علاقهمند شده و برای شناختش بکوشند. او در تمام سالهای کاری خود، استادی دلسوز و دوستی معتمد برای شاگردانش بود؛ شاگردانی که هنوز هم ساعات کلاسی خود را با حمیدیان، مشعوف کننده و دلپذیر توصیف میکنند.
بخش مهمی از فعالیتهای "سعید حمیدیان" مربوط به «حافظ»شناسی است و "شرح شوق" را میتوان مهمترین اثر این استاد دانشگاه دانست. "شرح شوق" مجموعهای 5 جلدی است که حاصل 30 سال تحقیق و پژوهش "سعید حمیدیان" پیرامون «حافظ» و اشعارش محسوب میشود. این کتاب مرجع کاملی است از توضیحاتی مربوط به پیوند غزلها از نظر ساختاری و مفهومی با یکدیگر.
این مجموعه فاخر که در سال 92 برای نخستین بار توسط نشر "قطره" منتشر شد، نهتنها مرجعی کامل برای شناخت غزلیات «حافظ» است، بلکه غیر غزل هم پوشش داده و شرح مفصلی است بر تمامی آثار «حافظ».
"سعید حمیدیان" بارها ذکر کرده است که با جریانهای فکری متداول دربارۀ «حافظ» مخالف است و او را "لسانالغیب" نمیداند. حمیدیان میگوید جریان رایج فکری در اجتماع، «حافظ» را انسانی مطلق پنداشته که جمیع علوم را میدانسته؛ اما به باور حمیدیان، «حافظ» نیز انسانی همچون باقی انسانهاست و این بدین معنی است که نمیتواند عاری از خطا باشد.
حمیدیان میگوید «حافظ» نیز بهقدر ظرف خود از چشمۀ معرفت نوشیده و قرار نیست او را حجت در نظر بگیریم. "سعید حمیدیان" کوشیده است تا در "شرح شوق" عیوب «حافظ» را نیز بیان کرده و بهدوراز احساسات آتشین و تعصبهای رایج، این شاعر را نقد کرده و آثارش را تحلیل کند. جلد نخست از این مجموعۀ 5 جلدی به مباحث موضوعی و مجلدات دوم تا پنجم به شرح غزلیات و اشعار غیر غزل «حافظ» اختصاص دارد.
"سعید حمیدیان" اذعان داشته که "شرح شوق" را بیش از تمامی آثارش دوست دارد. او میگوید: « در این اثر که «چهار هزار و چهارصد» صفحه است، توانستم تمام سنگهایم را با دیگران وا بکنم و روشها و اظهارنظرهایی را که نمیپسندیدم، در این اثر مطرح کنم و نظر خودم را هم ابراز بدارم.»
"سعید حمیدیان" در پاسخ به این سوال که «فردوسی» مولف «شاهنامه» است یا ناظم آن، میگوید که نقطه نظرات گوناگونی وجود دارد؛ اما به اعتقاد وی، «فردوسی» «شاهنامه» را از خیال خویش ایجاد نکرده و صفر تا صد خلق آن وابسته به قلم و بینش شخصی «فردوسی» نبوده است.
حمیدیان معتقد است «فردوسی» برای نگاشتن «شاهنامه» در اطراف و اکناف ایران سفر کرد و کوشید تا تمامی منابع کتبی یا شفاهی را گردآوری کرده و با ایرانیان بازمانده در دورۀ اسلامی سخن بگوید و تاریخ ایران را بهخوبی بشناسد.
وی معتقد است که «فردوسی» را میتوان بهیقین مؤلف «شاهنامه» دانست. همچنین وی توضیح میدهد که شرایط تاریخی آن زمان و اشتیاق سامانیان به شناخت تاریخ مملکت خود سبب شد تا ویژگیهای محیطی قرن چهارم نیز در روند نگاشته شدن «شاهنامه» مؤثر واقع شود.
«امیر اسماعیل» و «امیر نصر سامانی» همواره مورد احترام «فردوسی» بودهاند و فرهنگ دوستی این پادشاهان در رشد فرهنگی جامعه آن زمان بیتأثیر نبوده است. "سعید حمیدیان" معتقد است که یکی از برجستهترین ویژگیهای «فردوسی»، دور بودن این شعر بزرگ از تعصب و تفکر احساسی است. او میگوید «فردوسی» همواره کوشیده است تا با رعایت عقلانیت و منطق، اتفاقات را روایت کند و نگذارد تا میهندوستی، او را از مسیر عقلانیت خارج کند.
حمیدیان دیگر ویژگی برجستۀ «فردوسی» را نبوغ وی بیان میکند. «فردوسی» هیچگاه آموزگاران بهنام نداشته و تحصیلکرده محسوب نمیشد؛ اما ضریب خطای نوشتههایش بسیار پایین بوده و ذکاوت خاصی در روایت داستانهایش داشته است. به باور حمیدیان، منسجم بودن لحن «فردوسی» نیز از نکات تحسینبرانگیز این شاعر بلندآوازه است. سعید حمیدیان بهترین نسخۀ تصحیح «شاهنامه» را «شاهنامه» چاپ «خالقی مطلق» میداند اما ذکر میکند که هر تصحیحی در نهایت به یک توفیق نسبی منجر میشود و نه توفیق کامل.
نفس این پرسش نشان میدهد که جایگاه «سعدی» در جامعۀ کنونی تا چه حد دستخوش جریانات فکری گوناگون و علایق شخصی شده است. "سعید حمیدیان" در ارتباط با «سعدی» میگوید که «استاد سخن» جایگاه نصیحتگر دارد و کوشیده است تا خود را در "بوستان" و "گلستان" بهعنوان مرجع اخلاقی معرفی کند. اما با این اوصاف جا دارد که از خود بپرسیم هنوز هم میتوان برای پرسشهای اخلاقی متعدد، سراغ «سعدی» را گرفت؟
هم نه و هم بله. مطلق گفتن هرکدام از این جوابها، ما را متحمل زیان خواهد کرد. چراکه نادیده گرفتن «سعدی» به معنای فراموش کردن این شاعر بزرگ است و چشمبسته پذیرفتن حرفهایش هم یعنی انکار تحولات بدیهی زمانه و تغییرات شگرفی که در قرن 21 نسبت به قرن 7 روی داده است؛ پس باید در پاسخ دادن به این پرسش منعطف بود و بدون پیشداوری به آن نگریست. "سعید حمیدیان" میگوید که هم با تفریط مخالف است و هم با افراط. او نه حذف «سعدی» را صحیح میداند و نه رجوع به آموزههای اخلاقیاش برای هرکار و هر موضوعی را.
فهرست آثار "سعید حمیدیان" بسیار طولانی و نوشتههایش بسیار زیادند؛ او آثار زیادی را تصحیح، ترجمه، ویرایش و نگاشته است. بسیاری از این آثار جز منابع مهم مطالعاتی زبان و ادبیات فارسی شمرده میشوند.
«تصحیح شاهنامه فردوسی، بر اساس چاپ مسکو»، «آفاق همه عشق»، «تصحیح خمسه نظامی»، «آرمانشهر زیبایی، گفتارهایی در شیوه بیان نظامی»، «تصحیح مثنوی معنوی بر اساس نسخه نیکلسون»، « داستان دگردیسی، روند دگرگونیهای شعر نیما یوشیج»،« درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی »، ...از مهمترین آثار وی است.
در حیطۀ ترجمه نیز میتوان از «روبات ها نوشته کارل چابک»، « اصول نقد ادبی نوشته آی. ا. ریچاردز»، «سه خواهر» و «ایوانف» نوشته چخوف، «خطابه پوشکین نوشته داستایفسکی»، «دنیای قشنگ نو نوشته هاکسلی» و... نام برد.
- حمیدیان، بیمار ادبیات!
به باور "سعید حمیدیان" ادبیات شبیه بهنوعی بیماری است که وقتی در نهاد کسی جاگیر شد، بهراحتی دست از سر آن شخص برنمیدارد. روشن است که عمر گرانمایه "سعید حمیدیان" نیز در ابتلا به همین بیماری خوشایند میگذرد؛ بیماری که سبب شده تا نام این استاد گرانسنگ دانشگاه با مهمترین پژوهشهای فرهنگی عصر کنونی گره بخورد و هزاران نفر از تجربیاتش بهره ببرند.
"سعید حمیدیان" در مصاحبهای گفته است:« من هم در ادبیات جدید و هم قدیم سروگوشی آب دادهام . گذشته از اینکه بر خودم فرض میدانستم که همه متون مهم ادبیات فارسی را بخوانم ، کار بکنم و دریابم، ولی به آثار شعرایی مانند «فردوسی»، «نظامی»، «سعدی» و «حافظ» عشق میورزیدم و در این میان تنها شاعری که سعادت کار بر روی آثارش نصیب من نشده، مولاناست ، که جز بعضی سخنرانیها، کاری در این زمینه انجام ندادهام . واقعاً چگونه میشود که یک نفر اهل ادبیات و دوستدار ادبیات باشد و بتواند از «حافظ» بگذرد؟! ازاینجهت است که بهطور طبیعی آخرین اثر ناقابل من، یعنی "شرح شوق" به «حافظ» تعلق دارد.»
- افتخارات "سعید حمیدیان" و نگاه موافقان و منتقدان:
"سعید حمیدیان" در سال 1396 بهپاس پژوهشها و فعالیتهایش در عرصه «حافظشناسی»، موفق به کسب «نشان درجه یک علمی حافظشناسی»کشور شد. ازجمله افرادی که پیش از "سعید حمیدیان" بالاترین نشان «حافظشناسی» را دریافت کرده بودند میتوان از پروفسور "جیوانی ماریا درمه"، پروفسور"هانری دو فوشهکور"، و "سلیم نیساری" نام برد.
"نصرالله پورجوادی"، فلسفهدان، استاد دانشگاه تهران، مصحح متون و بنیانگذار« مرکز نشر دانشگاهی»، در دوران سربازی همگروهی و هم پادگانی "سعید حمیدیان" بوده است. "سعید حمیدیان" مسئولیت گروه ادبیات فارسی" را به پیشنهاد "نصرالله پورجوادی" میپذیرد. "نصرالله پورجوادی" شراکت "سعید حمیدیان" را در برگزاری اجلاسهای زبان و ادبیات فارسی در کانون پرورش فکری، جز عوامل مهم رشد این رشته در جریان جنگ میداند.
"کامران فانی"، نویسنده، مترجم و نسخهپژوه که بخشی از ترجمههایش نیز با همکاری "سعید حمیدیان" انجام پذیرفته است، در وصف مجموعه "شرح شوق" گفته است:« در این کتاب وقتی غزلی را با در نظر گرفتن تمام جوانب معرفی میکند فصل آخری دارد که یک یا دو صفحه است و دکتر حمیدیان سعی داشته است تا ساختار آن را کشف کند. یعنی ببیند که در مقابل این چند بیت مقابل یک اثر بزرگ قرار گرفته است. گاهی این اثر بزرگ بهعنوان یک کلیسای گوتیک است یا بهعنوان یکقلم مویی که خطی میکشد و نقاش چینی طبیعت و انسان را مقابل هم قرار میدهد. تمامی اینها مجموعه کلیت و هماهنگی است. به نظر من کوشش ما برای شناخت ادبیات خودمان و برای زنده نگاه داشتنش و پاسخگوی نیازهای زیباییشناسی، کشف این نگاه است. یعنی مفردات بدون تردید لازم هستند اما درنتیجه مخاطب باید یک کل زیبا را درک کند و شناخت و شناساندن آن وظیفه هر شارح فارسی است و دوست دیرین من در این کار موفق بوده و راه تازهای گشوده که در آثار قبل از شرح او بدان اشارهشده است. اما ایشان خیلی سیستماتیک به این اشعار پرداختهاند. چراکه کل زندگیاش را صرف این اثر کرده است.»
"محمد امیر جلالی"، استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز توضیح میدهد که بهطور کل دو شیوۀ تحقیق وجود دارد. شیوۀ اول را «مکتب دقت» و شیوۀ دوم را «مکتب سرعت» میخوانیم. فعالیتهای "سعید حمیدیان" آمیزهای از هر دو شیوه و هر دو مکتب است. او گستردگیِ کمی و دقت وسواسگونه حمیدیان در روند پژوهش را از نکات مثبت کارهایش قلمداد میکند. وی همچنین خاطرنشان میکند که حمیدیان جز تأثیرگذارترین اساتید دانشگاه است.
در نتیجه:
بیشک میتوان "سعید حمیدیان" را جز تأثیرگذارترین چهرههای ادبی حال حاضر ایران دانست. وی در تمام سالهای فعالیتش برای حفظ و گسترش ارزشهای ادبیات فارسی کوشید و لحظات خود را وقف شناختن زبان و ادبیات این مرزوبوم کرد. او شرایط کنونی ادبیات را مطلوب و خوشایند نمیداند و معتقد است که شرایط ناامیدکنندۀ کنونی، تأسفبرانگیز است. امید است تا ادیبان و ادبدوستان و شاگردان اساتید بزرگی همچون "سعید حمیدیان" بتوانند تا روشنی و وضعیت مطلوب را به ادبیات برگردانده و مشعل پژوهشهای مهم و اثربخش را روشن نگاه دارند.