.png)
کودک خود را در آینه قصه می بیند
گفت و گو: محبوبه قدیریان
کودکان و نوجوانان سوار بر قالیچه پرنده قصه ها به سرزمین خیالی هزار افسانه قدم می گذارند، آنها با این قالیچه جادویی بدون نیاز به بلیت و قطار و هواپیما به سرزمین های دیگر روی همین زمین گرد آبی خودمان سفر می کنند؛ با قهرمانان قصه همراه می شوند، همچون مسافر کوچولو چیزهای تازه کشف می کنند؛ ماجراجویی می کنند؛ دنیای موجود و دنیاهای ممکن را بهتر می شناسند. یاد می گیرند چگونه همچون شهرزاد قصه گو می توان با قصه ها زندگی خود را نجات داد و بیماری ها را درمان کرد و جهان و آدمهایش را تغییر داد و جای بهتری برای زیستن نمود.
علی خانجانی، نویسنده، مدرس و پژوهشگر در حوزه قصه گویی از بنیانگذاران جشنواره های قصه گویی در ایران است. وی مسوولیتهای مختلفی مانند مدیریت مرکز آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مشاور مدیر کانون و مسئول مرکز پژوهش و ترویج قصه های ایرانی در کانون را بر عهده داشته است. به سراغ ایشان رفته ایم و گفتگویی درباره قصه و قصه گویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
- قصهگویی چه تأثیری در زندگی کودکان دارد و اهمیت آن در چیست؟
تأثیر قصهگویی بر زندگی کودکان بستگی به هدف قصه گویان دارد. قصهگویی هنری است کلامی و طی آن، شنونده، بر اساس آنچه که از گوینده میشنود، شخصیتها و حوادث را در ذهن خود به تصویر میکشد و این فعالیت قدرت تخیل او را بالا میبرد. تخیل در زندگی کودکان نقشی کلیدی دارد و از این جهت، قصهگویی از بایسته های مهم تربیتی در رشد و بالندگی کودکان به شمار میرود.
در کنار این خاصیت ذاتی، گاهی از قصهگویی برای معرفی غیر مستقیم و هنرمندانۀ یک شخصیت و یا جریان تاریخی، دینی، علمی و ... استفاده میشود؛ زمانی به قصد آشنایی کودک با یک نکتۀ اخلاقی قصهگویی میشود؛ گاهی رفتار و کردار خود کودک محور و اساس یک قصهگویی میشود و کودک خود را در قصه میبیند و متوجه مشکلات رفتاری خود میشود و کارکردهای دیگری که بنا بر طراحی و صلاحدید اولیای تربیتی برای کودکان مورد توجه قرار میگیرد.
- قصهگویی کدامیک از انواع هوش و کدام یک از قابلیتهای ذهنی انسان را پرورش میدهد؟
اگر منظورتان از انواع هوش، هوشهای چندگانۀ «هوا رد گارد نر» باشد، باید گفت که بیشتر از همه، هوش کلامی – زبانی را در افراد با خود درگیر میکند و از آنجا که به گسترش دایرۀ واژگان مخاطب میانجامد، بدیهی است که لذت خواندن را نیز در شنونده افزایش میدهد و مخاطب را تحریک به خواندن و دانستن بیشتر میکند. توان گفتاری مخاطب را بالا میبرد و او را در بیان احساسات تقویت میکند. بر انواع دیگر هوشها نیز اثر بخش است برای مثال هوش تصویری – فضایی را متأثر از خود میکند؛ و مخاطب را در تجسم بهتر و دقیقتر یاری میدهد. هوش میان فردی نیز از جریان قصهگویی بی بهره نمیماند و ارتباط کلامی و روابط عمومی قوی از دستاوردهای قصهگویی برای مخاطبان است. هوش درون فردی نیز در افرادی که به شنیدن قصه علاقمند هستند، وضعیت بهتری دارد و مخاطبان قصهگویی با توجه به هم ذات پنداریهایی که با شخصیتهای قصه دارند، واکاوی خود را بیشتر از دیگران انجام داده و از قابلیتها و تواناییهای فردی خود بیشتر و بهتر خبر دارند.
- در مدارس ما چقدر به قصهگویی اهمیت داده میشود؟
تلاشهایی در سالهای اخیر و در جریان طرحهایی چون کانون – مدرسه بین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آموزش و پرورش، صورت گرفته و سعی شده است که از تجارب و اندوخته های کانون در مدارس استفاده شود و معلمان در تفهیم بعضی از درسها، از قالب قصهگویی مدد بگیرند، اما کافی نیست و حرکتی جدی و اصولی باید در این خصوص اجرا و نهادینه بشود.
در حال حاضر در بسیاری از کشورهای پیشرفته مثل نروژ، هلند، سوئد، فنلاند و امریکا، قصهگویی به عنوان یک رشتۀ دانشگاهی تدریس میشود و مدارس به شکلی جدی به این موضوع ورود پیدا کردهاند ولی در کشور ما تنها یکی دو موسسه است که به قصهگویی نگاهی جدی دارند و بقیه بیشتر ناظر و تماشاگرند و موضعی انفعالی دارند.
- ضرورت وجود درسی در مدارس که به این امر بپردازد چقدر است؟
من با این که درسی به این کار اختصاص پیدا کند خیلی موافق نیستم. قصهگویی از یک حلاوت و شیرینی خاصی برخوردار است و نباید با برچسب خوردن به عنوان یک درس، آن حلاوت را از دست بدهد. از جذابیت و شیرینی قصهگویی باید به عنوان یک کمک کننده و متمم درسی استفاده کرد. بسیاری از موضوعات درسی را میتوان به کمک قصهگویی در ذهن بچهها جاوید و ماندنی کرد. اختصاص یک وقت خاص و اصطلاحاً زنگ قصهگویی مشروط بر اینکه از حال و هوایی متفاوت برخوردار باشد، کار خوبی است. ضمن اینکه بسیاری از موضوعات آموزش شهروندی را میتوان با استفاده از قالبهای جذابی چون قصهگویی به دانش آموزان یاد داد.
- یک قصه گوی خوب چه ویژگیهایی دارد و به چه نکاتی باید توجه کند؟
یک قصه گوی خوب کسی است که سه عنصر اصلی و شکل دهندۀ قصهگویی یعنی قصه گو، قصه و شنونده را خوب بشناسد، شرایط آنها را درک کند و در اجرای خودش بایدها و نبایدهای هر سه را رعایت کند. به عبارت دیگر قابلیتها و توانمندیهای خودش را بشناسد و در اجرا به کار ببندد. در انتخاب قصه و قابل بودن آن برای نقل دقت داشته باشد و قصه را برای گفتن پرورش دهد و مال خود کند و نهایتاً این که مخاطب را در جریان قصهگویی جدی بگیرد و برای تعامل با او برنامه داشته باشد.
- برای اینکه مادران و پدران بیشتر به قصهگویی اهمیت بدهند چه باید کرد؟
وظیفۀ اصلی بر دوش رسانه های صوتی و تصویری است که با قدرت نفوذ و فراگیر بودنشان فرهنگ قصهگویی را ترویج کنند و از نقش و تأثیر بی مانند آن در تربیت آیندگان بگویند. این باور را که قصهگویی مربوط به دوران گذشته است را در هم بریزند و با تهیه گزارش از کشورهای مدرن و پیشرفته به اولیای تربیتی و از جمله مادران و پدران بگویند که قصهگویی یک واسطۀ مهم و مؤثر تربیتی است که هیچ گاه نباید از آن غافل بود.
- چه نهادهایی برای ترویج فرهنگ قصه گویی مسئول هستند؟
کلیۀ مؤسساتی که در راستای فرهنگ فعالیت میکنند، میتوانند تحت لوای قصهگویی جمع شده و منابع انسانی و کالبدی خود را در راستای ترویج و توسعۀ فرهنگ اسلامی و ایرانی قصهگویی بسیج کنند. ما در فرهنگ دینی و ملی خود نشانه های بارزی از توجه به قصهگویی داریم ولی عملاً کاری در خور موضوع انجام ندادهایم. غربیها روزی را به نام روز جهانی قصهگویی در یونسکو به ثبت رساندهاند و ما هنوز نتوانسته ایم که شورای فرهنگ عمومی کشور خودمان را متقاعد کنیم تا روزی را به نام قصهگویی در تقویم سالانۀ ملی خود به ثبت برسانند.
آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شهرداری، سازمان تبلیغات، وزارت علوم، وزارت ارشاد و دیگر نهادهای همسو در این موضوع میتوانند مسئولیت بپذیرند و طرح و برنامه داشته باشند.
- منابع قصه گویان ایرانی چه چیزهایی هست و چه چیزهایی میتواند باشد؟
ایران به لحاظ موقعیت تاریخی و جغرافیایی خود از شرایط بسیار خوبی در دسترسی و جمع آوری قصهها داشته و تنوع و گوناگونی اقوام و خرده فرهنگها موجب پیدایش قصههای زیادی در این دیار گشته و دست قصه گویان در این زمینه بسیار باز است. بیش از هشت هزار روایت به مدت سه سال و توسط هفتاد نفر از قصه پژوهان در این زمینه شناسایی و پژوهش شده و برای چاپ و انتشار به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سپرده شده که امیدوارم بیش از این با تعلل روبرو نگردد و زودتر در اختیار علاقمندان قرار گیرد. ادبیات داستانی در زبان و ادبیات فارسی جایگاهی ویژه دارد و آثار بجا مانده از نویسندگان و شاعران کهن سرشار از قصه های جذاب و شنیدنی است.
اشاره ای گذرا به وجود حکایات مندرج در بیست اثر معروف از ادبیات کهن مشتی است نمونۀ خروار که به عنوان شاهد بر این ادعا تقدیم میکنم:
اسرارالتوحید از محمد بن منور 240 حکایت - بوستان از سعدی 170 حکایت - بهارستان از جامی 90 حکایت - تاریخ طبری بلعمی از ابوالفضل بلعمی 160 حکایت - تذکره الاولیا از عطار نیشابوری 100 حکایت - جوامع الحکایات از محمد عوفی 2000 حکایت - ترجمۀ فرج بعد از شده از مؤلف قاضی محسن تنوخی . مترجم اسعد دهستانی 230 حکایت - حدیقهالحقیقه از حکیم سنایی 60 حکایت - سندباد نامه از ظهیری سمرقندی 30 حکایت - سیاست نامه از خواجه نظام الملک طوسی 70 حکایت - شاهنامه از فردوسی 800 حکایت - قابوس نامه از عنصر المعالی کیکاووس بن وشمگیر 40 حکایت - قصصالانبیا از ابراهیم نیشابوری 120 حکایت - کلیله و دمنه از نصراله منشی 50 حکایت – گلستان از سعدی 180 حکایت - مثنوی معنوی از مولانا 300 حکایت - مخزنالاسرار از نظامی گنجوی 20 حکایت - مرزبان نامه از سعدالدین وراوینی 55 حکایت - منطقالطیر از عطار نیشابوری 200 حکایت - نصیحه الملوک از امام محمد غزالی 70 حکایت. جمعاً چهار هزار و نهصد و هشتاد و پنج (4985) حکایت. یعنی نزدیک به پنج هزار حکایت، فقط در این بیست کتاب شناسایی شده است.