درباره شاعری که با قلبش زیست
«“وحزنی کالطفل، یزداد فی کل یوم جمالاً ویکبر”
درحالیکه این غم، هرروز، مانند یک کودک، بزرگتر و زیباتر میشود.»
«نزار قبانی» عاشقانه سرای بیهمتا، مدرنترین، شجاعترین و جنجالیترین شاعر معاصر عرب در 21 مارس سال 1923 در خانهای قدیمی در دمشق به دنیا آمد. خودش در جایی نوشته زمین و مادرم دریک زمان حامله شدند و در یکزمان وضع حمل کردند. این زاده بهار 15 سال بعد، در سال 1938 شاهد خودکشی خواهر بزرگترش، به دلیل ازدواج اجباری و تحمیلی بود. این واقعه تأثیری شگرف بر افکار و جهانبینی و روحیه حساس او گذاشت و سبب شد تا قبانی در جهت تغییر دیدگاه عمومی نسبت به مقوله زنانگی و عشق برآید. قبانی یک سال پس از فوت خواهر و در سن 16 سالگی، به طور رسمی سرودن شعر را آغاز کرد. میتوان گفت خودکشی خواهر، مرگ فرزند و کشته شدن همسر بیشترین تأثیر را برشعر این شاعر گذاشت و شعر نزار تحت تأثیر این وقایع شعری سوخته، حزین و عمیق شد.
زندگینامه نزارقبانی
نزار در سال 1965، مدرک لیسانس حقوق خود را از دانشکده حقوق دمشق اخذ کرد. دیپلم او در رشته ادبیات و فلسفه بود. قبانی مدتی در لندن بهعنوان سفیر سوریه مشغول به فعالیت بود و در همین دوران توانست زبان انگلیسی را بهخوبی بیاموزد. یکی دیگر از مأموریتهای دوران کاریاش، در مادرید گذشت که ثمره زندگی در این شهر، آموختن زبان اسپانیولی و علاقهمند شدن به آثار شاعران بزرگی همچون لورکا، ماچادو و آلبرتی بود. زبانی در وصف زبان اسپانیولی گفته است: «این زبان، زبان عشق و انقلاب، آبوآتش در کنار هم است».
او همچنین به دلیل دانشاندوزی از معلمان فرانسوی در ابتدای نوجوانی، مسلط به این زبان و آثار بزرگان فرانسه هم بوده است.
نزار پس از 20 سال سابقه کاری در سال 1966، استعفای خود را بهمنظور تمرکز هرچه تمامتر بر عرصه شعر و ادبیات، تقدیم دولت کرد و از آن زمان تا واپسین روزهای زندگانیاش، ضربانهای قلب خود را وقف واژگانش کرد؛ واژگانی که میخواستند مهر و محبت و لطافت را از اسارت ذهن بحرانزده جامعه آن زمان برهانند و زیستن را در افقهای رنگارنگ عاشقی به مردم بنمایانند.
اگرچه نمود این تجربه 20 ساله، بر افکار بسیار او مؤثر بود و تأثیرات این تجربیات را نیز در اشارات قبانی به آدابورسوم و فرهنگهای متعدد در شعرش میتوان پیدا کرد. در واقع او با زبانههای مختلف آشنا شد، فرهنگهای مختلفی را تجربه کرد و همه اینها به غنای شعرش افزود.
شعر نزارقبانی از دید منتقدان
بسیاری از منتقدان، ادبیات ساده و روان قبانی را نقطهضعف کار او میدانند، اما به اعتقاد خودش این امر از نقاط قوت سرودههایش محسوب میشود؛ چراکه به عموم مردم، فرصت شعر خواندن و فهم مطالب او را میدهد. عشق زمینی و توجه به معشوق و روایت شادیهای عاشق بودن، از اصلیترین مضامین و مفاهیم شعر قبانی است؛ به همین دلیل او را «شاعر عشق و زن» لقب دادهاند.
پیش از منتشر شدن شعرهای نزار قبانی، جو عمومی جامعه زمانهاش به خواندن اشعار عاشقانهای خوکرده بود که دیدگاهی معنوی و غیرزمینی نسبت به معشوق را ارائه میدادند؛ اما در شعر نزار قبانی که بیپروا میسرود، مخاطب با جنبههایی از عشق مواجه شد که آن را «عشق اباحی» مینامند. در عشقسرایی اباحی، شاعر، پروایی از توصیف بدن معشوق خود ندارد
نزار قبانی این تصویر ذهنی معروف که رنج کشیدن در راه عشق، امری گریزناپذیر تلقی میشود و عاشق همیشه در برابر معشوق، رنجور و خسته احوال و جفا کشیده است (بخش مهمی از سنت شعری پارسیگویان نیز ملهم از این تصاویر و فضا بوده است) را در شعر خود میزداید و مخاطب را با شادیهای راه عشق و لذات عمیق آن آشنا میکند. در شعر قبانی، مخاطب، شیرینی وصال و لحظههای مجاورت با معشوق را عمیقاً میچشد و ردی از آهوافسوس را نمییابد.
عشق در آثار نزار از گونهای دیگر است محبتی که کاملاً دوطرفه است همراه با احترام متقابل و ایثار دوسویه همراه با آزادی و رها از ترسها یا به قول نصر حامد ابوزید دور از دایرههای ترس
نزار در سرودن از عشق و برای عشق، بسیار نوگراست و واژگان عاشقپیشهاش با دنیای معاصر آدمی پیوند برقرار میکنند.
منتقدان نزار این حجم از عاشقانه سرایی او را نوعی جنگ باارزشهای اخلاقی و سنتی جامعه عرب میدانستند و او را «شاعر فضیحت» مینامیدند. گروهی دیگر از منتقدان قبانی هم معتقد بودند شعر نزار شعر شکمسیری است واز تبوتاب سیاسی جهان عرب به دور است. اما نزار بیاعتنا به این انتقادات مسیر خود را میرفت و روزبهروز بر شهرت و محبوبیتش افزوده میشد.
هرچند باید اشاره کرد که نظر کلی قبانی نسبت به زنان از دهۀ هفتاد به بعد، دستخوش تحول شد و او در اشعار خود از توصیفات سنتی زنان فاصله گرفت و توجه خود را معطوف بر آزادی و حقوقشان کرد. گرایشهای سیاسی قبانی و میل وی به آزادی و ترسیم جامعهای ایدئال در بسیاری از سرودههایش مشهود است. همانطور که میگوید:
«-تَتَظاهَرُ - حینَ - اُحبُّک - کُلَّ مُدُن العربیَّه
وقتی تو را دوست میدارم، همۀ شهرهای تازی نشین راهپیمایی میکنند
تَتَظاهرُ ضدَّ عُصور القَهر،
بر ضد دورانهای سرکوب...
و ضدَّ عصور الثَّار
نزار قبانی، بیروت و سیاست»
درعین حال که میتوان گفت اشعار عاشقانه نزار سیاسی است و اشعار سیاسی نزار عاشقانه واین دو از یکدیگر جدا نیستند. وطن معشوقه نزار است، زن و سیاست در شعر قبانی باهم آمیخته میشود. به اعتقاد او با سرایش اشعار عاشقانه شاعر بهتر میتواند وارد دنیای سیاست شود و دنیا را تغییر دهد. اشعار سیاسی او پس از شکست اعراب در جنگ شش روزه مقابل اسرائیل اشعار شورانگیز حماسی سرود که کم از عاشقانههایش نداشتند.
«او با پرتاب یک یا دو سنگ/ مار اسرائیلی را به دو نیم میکند/ دندان بر گوشت تانک مینهد و بازمیگردد بدون دستانش/ لحظههایی است که در آن یک کشور در ابرها شکل میگیرد/ لحظههایی است که در آن حیفا، یافا شکل میگیرند/ غزه رو به دریا پیش میرود و قدس قد برمیافرازد»
یکی از نکات مهم دیگر در اشعار نزار قبانی، توصیف تمدن مؤنث (زنانه) است. او حتی در خیلی از شعرهای خود، جامعهی آرمانی را جامعهای میداند که وجود معشوق را لمس کند. وی همچنین به کرات، بیروت را نیز در هیئت یک زن توصیف کرده است. در این توصیف، بیروت گیسوانی طلایی و چشمانی سبز دارد که قبانی او را این چنین میسراید:
«بیروت ای عروس دنیا/ چه کسی دستبندهای یاقوتت را فروخت؟/ چه کسی انگشتر جادوییات را برداشت؟/ و چه کسی موهای طلایی تو را کوتاه کرد؟/ چه کسی شادی خفته را در چشمهای سبزت ذبح کرد؟/ چه کسی چهرهات را با چاقو خراش داد/آب سوزان بر گونهی زیبایت ریخت»
قبانی شعر خود را بدون مرز میداند و میگوید: «من بنیانگذار نخستین «جمهوری شعر» ام؛ سرزمینی که بیشترِ شهروندان آن، زن هستند. خشم ایشان (دولت مردان) بیشتر بر من، از این روست که چرا پس از شکست ژوئن 1967 من به شعر اجتماعی و سیاسی روی آوردم. وقتی شعر سیاسی «در حاشیه دفتر شکست» منتشر شد، غوغای عظیمیدر کشورهای عربی برخاست. من در برابر تمام این تهمتها به جای این که احساس رنج کنم، احساس کردم دارم قد میکشم وبزرگتر میشوم. از سنگی که به سوی پنجرهام پرتاب میشد احساس لذت میکردم و سخنان مسیح را بر لب داشتم که: «خدایا! بر ایشان ببخشای که ناداناند.»
شعر عاشقانه نزار قبانی درباره همسرش بلقیس
یکی از مهمترین اتفاقات زندگی قبانی، کشته شدن همسرش، بلقیس الراوی، بود. بلقیس محبوب و معشوق بسیاری از عاشقانههای نزار بود. مرگی که زخمی عمیق بر روح شاعر گذاشت وتاثیر این زخم بر روی اشعار وی به شدت ملموس بود. وی پس از این اتفاق قصیده «دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس الراوی» را سرود. نکته جالب آن که شاعری که همواره به دور بودن از سیاست و عافیت طلبی متهم میشد معشوق خود را در حادثه بمب گذاری بیروت در سال 1981 از دست داد.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «شاعران عرب» میگوید: چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه از شعرش خوشمان بیاید یا نه قبانی پرنفوذترین شاعر عرب است.
این شاعر جریان ساز جامعه عرب سرانجام در سیام آوریل سال 1998، در لندن، بر اثر ایست قلبی دیده از جهان فروبست و جنازهاش به دستور حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، با احترام و با حضور دوستدارانش در زادگاه خود، دمشق، به خاک سپرده شد.
بهترین کتابهای نزار قبانی در ایران
کتابهای نزار قبانی در ایران هم با استقبال فراوان مخاطبان فارسی زبان مواجه شده است. هم مخاطبان عام شعر و هم اهالی جدی ادبیات از آثار قبانی استقبال کردهاند. شاید بتوان گفت پرفروشترین کتابهای شعرترجمه در ایران کتابهای نزار قبانی است. میتوان گفت تشابه فرهنگی و اجتماعی فراوان میان جوامع مسلمان ایران و عرب، زبان ساده و صمیمی قبانی و عاشقانههایی از دل برآمده از علل این استقبالند. مترجمانی درجه یکی مانند احمد پوری، موسی اسوار، موسی بیدج و عبدالرضا رضایی نیا هم از مترجمان خوب آثار نزار قبانی به فارسی هستند.
بهترین کتابهای نزار قبانی با بهترین ترجمههای موجود در بازار نشر ایران را هم میتوانید از فروشگاه کتاب ساربوک تهیه کنید